English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7292 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
synchroreceiver U دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
synchroscope U دوربین کنترل اتش خودکارپدافند هوایی دوربین دستگاه توزیع اتش خودکار
eyelesi U دستگاه کنترل خودکار هواپیما
free lance U اعلام کنترل خودکار هواپیمادر درگیریهای هوایی
transpondor U دستگاه گیرنده یااداری که بمحض دریافت مخابرهای بطور خودکار ان را جواب میدهد
transponder U دستگاه گیرنده یااداری که بمحض دریافت مخابرهای بطور خودکار ان را جواب میدهد
automates U بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automated U بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automate U بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automating U بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automatic check U کنترل خودکار بررسی خودکار
battery control central U مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
controlled stick steering U دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
transponder U فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
mach hold U بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
automatic error correction U تصحیح خودکار اشتباه اصلاح خودکار خطا
automatic control U کنترل خودکار
automatic programming U روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
automatic machine U دستگاه خودکار
robot U دستگاه خودکار
automatics U دستگاه خودکار
robots U دستگاه خودکار
automatic U دستگاه خودکار
governing mode U روش کنترل خودکار
coupled mode U روش کنترل خودکار
automatic pilot [A/P] U خلبان خودکار [حمل و نقل هوایی]
autopilot [A/P] U خلبان خودکار [حمل و نقل هوایی]
ground controled approach U دستگاه تقرب خودکار
four spindle automatic machine U دستگاه خودکار با چهارهرزگرد
automatic drilling machine U دستگاه درل خودکار
fully automatic machine U دستگاه تماما"خودکار
automation U دستگاه تنظیم خودکار
automatic sawing machine U دستگاه اره خودکار
automatic punching machine U دستگاه منگنه خودکار
automatic milling machine U دستگاه فرز خودکار
industrial robot U دستگاه خودکار صنعتی
automatic welding machine U دستگاه جوشکاری خودکار
automatic screw machine U دستگاه پیچ خودکار
automatic boring machine U دستگاه درل خودکار
source data automation U کنترل خودکار داده منبع
bang bang control U سیستم کنترل خودکار مسیرموشک
automatic program control U کنترل برنامه بطور خودکار
automatic gain control U کنترل بازده بطور خودکار
governors U دستگاه فرمان خودکار گاورنور
governor U دستگاه فرمان خودکار گاورنور
ground controled approach U دستگاه فرود خودکار هواپیما
eight spindle automatic machine U دستگاه خودکار با هشت هرزگرد
automatic forming machine U دستگاه قالب بندی خودکار
automatic bar machine U دستگاه میله دار خودکار
sampling servo U دستگاه نمونه گیری خودکار
autonomic U منسوب به دستگاه عصبی خودکار
process U کنترل خودکار فرآیند توسط کامپیوتر
processes U کنترل خودکار فرآیند توسط کامپیوتر
automatic pilots U دستگاه خودکار هدایت کشتی وهواپیما
automatic pilot U دستگاه خودکار هدایت کشتی وهواپیما
synchro U دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
automatics U خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
automatic U خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
submachinegun U مسلسل خودکار یانیمه خودکار
autoloader U اسلحه خودکار یا نیمه خودکار
automatic approach and landing U روش کنترل خودکار سرعت ومسیر هواپیما در تقرب
numerical U ماشین خودکار که توسط کامپیوتر یا مدارهای کنترل شده
land arm mode U سیستم کامپیوتری کنترل دستی و خودکار فرود هواپیما
mach trim compensator U دستگاه تنظیم حداکثر سرعت هواپیما به طور خودکار
automatic pilot U وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilots U وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
coupled mode U روش کنترل پرواز خودکار بااستفاده از سیستم هدایت زمینی
ifac U Automatic of InternationalFederation Control فدراسیون بین المللی کنترل خودکار
dnc U Control Numerial Direct روش کنترل کامپیوتری وسائل ماشینی خودکار
automatic trim U روش کنترل خودکار لغزش یاانحراف جانبی هواپیما ازروی مسیر
card U وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
cards U وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
aided tracking U سیستم ردیابی خودکار سیستم تعقیب خودکار هدفها
automatic search jammer U دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
automated teller machine U ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
handing U سیستم جاری که 1-عملوند عملیات خودکار را کنترل نمیکند. 2-عملوند نیازی به تماس با وسیله مورد استفاده ندارد
hand U سیستم جاری که 1-عملوند عملیات خودکار را کنترل نمیکند. 2-عملوند نیازی به تماس با وسیله مورد استفاده ندارد
which transponder U علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
private automatic branch exchange U یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
tactical air controler U افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
preset vector U دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
link encryption U خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
control flag U پرچم کنترل فرامین
gyro pilot U سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
automatic toss U روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
automatic coding U برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه نویسی خودکار
airlift control element U عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
hook U روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
hooks U روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
actuating horns U اهرمهایی که کابلهای کنترل به انهامتصل شده و توسط انها سطوح فرامین را حرکت میدهند
tactical air control center U مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
automatous U خودکار
self-starters U خودکار
auyomated U خودکار
automotive U خودکار
unattended U خودکار
unmanned U خودکار
ballpens U خودکار ها
ball pens U خودکار ها
self-starter U خودکار
preset U خودکار
autonomic U خودکار
automaticity U خودکار
pen U خودکار
ballpoints U خودکار ها
ballpoint pens U خودکار ها
automatic U خودکار
automatics U خودکار
automatic pipet U پی پت خودکار
mechnical U خودکار
self acting U خودکار
control and reporting center U تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
autotype U چاپ خودکار
automatic controller U مراقب خودکار
automatic computer U کامپیوتر خودکار
autosave U ضبط خودکار
autotrace U اثر خودکار
systematic U خودکار سیستماتیک
automatic circuit breaker U مدارشکن خودکار
automatic testing U ازمایش خودکار
automatic check U ازمایش خودکار
cutout U فیوز خودکار
automatic telephone system U تلفن خودکار
automatic record changer U گرام خودکار
automatic loader U بارکن خودکار
mechanical sawmill U اره خودکار
automatic check U مقابله خودکار
ball point pen U قلم خودکار
power steering U فرمان خودکار
coach screw U پیچ خودکار
automatic buret U بورت خودکار
automatic carriage U تعویض خودکار
player piano U پیانو خودکار
auyomated U خودکار شده
mechanically U بطور خودکار
automatic interrupt U وقفه خودکار
automatic fire U اتش خودکار
automatic tuning U میزانساز خودکار
automatic interrupt U قطع خودکار
automatic mechanism U مکانیزم خودکار
automation U اتوماسیون خودکار
automation U خودکار سازی
automation U خودکار کردن
self loading U پرشونده خودکار
automatic fire U تیراندازی خودکار
automatic flasher U چشمکزن خودکار
self destroying U منفجرشونده خودکار
automatic focusing U تمرکز خودکار
fully automatic U کاملا" خودکار
automatic titrator U تیترکننده خودکار
push botton U وسایل خودکار
repeating firearm U اسلحه خودکار
autotrack U تعقیب خودکار
automatic treatment U تسویه خودکار
automatic throttle U ساسات خودکار
automatize U خودکار کردن
automatization U خودکار کردن
automatization U خودکار شدن
automatism U بطور خودکار
automatic cutout U قطع خودکار
automatic weapon U سلاح خودکار
door switch U کلید خودکار در
automatic drop U اتصال خودکار
full automatic U تماما" خودکار
automatic aiming U تعقیب خودکار
automated office U دفتر خودکار
automaton U ماشین خودکار
self test U ازمایش خودکار
sub-machine guns U تیربار خودکار
automatically U بطور خودکار
automate U خودکار کردن
semi automatic U نیم خودکار
automated U خودکار کردن
automatic balance U ترازوی خودکار
automata U ماشینهای خودکار
automatic rifle U تفنگ خودکار
automating U خودکار کردن
semiautomatic U نیمه خودکار
crane track U جرثقیل خودکار
automatons U ماشین خودکار
sub-machine gun U تیربار خودکار
automates U خودکار کردن
automatic steering device U سکان خودکار
automatic bass compensation U بمرسان خودکار
automatic door switch U کلید خودکار در
autogenous welding U جوشکاری خودکار
auto starter U استارت خودکار
flashguns U فلاش خودکار
automatic behavior U رفتار خودکار
flashgun U فلاش خودکار
automatic tracking U تعقیب خودکار
autofeather U فدر خودکار
automatic rifle U توپ خودکار
automatic regulation U تنظیم خودکار
automatic telephone U تلفن خودکار
automatic coing U برنامه نویسی خودکار
automatic weapon U جنگ افزار خودکار
automatic supply U روش خودکار اماد
automatic water level recorder U تراز اب نگار خودکار
Recent search history Forum search
1addressed recipient
2لطفا دخل و خرجت را عاقلانه ومنطقی کنترل و از مخارج غیر ضروری پرهیز کن
2لطفا دخل و خرجت را عاقلانه ومنطقی کنترل و از مخارج غیر ضروری پرهیز کن
1may fader good
2interfereometry
1The system has been solved by a coupled Poisson– Neumann algorithm. The resolution method consists of the linearization of the transport equations by the finite difference method. The actual version u
1معنی lead lag compensator
1what about the plans to put automatic machines in the factories?
1i was rebelling now
1Rotating machinery absorbing real power in any of a number of operating quadrant combinations
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com